تحلیلی بر شکست سنگین شیطان بزرگ
حجت الاسلام قاسم روانبخش
انتخابات اخیر آمریکا حامل پیام های زیادی برای دولت مردان آمریکایی از هردو حزب اصلی بود در این انتخابات میاندوره ای از میان 435 کرسی مجلس نمایندگان آمریکا جمهوریخواهان با تصاحب 239 کرسی حائز اکثریت آرا شدند و حزب دموکرات نیز بهعنوان حزب دوم در مجلس نمایندگان، 183 كرسي را تصاحب كرد که نسبت به قبل 73 کرسی را از دست داده اند. در انتخابات مجلس سنای امریکا نیز 37 کرسی از 100 کرسی آن به رایگیری گذاشته شد که جمهوریخواهان در نتيجه اين رای گیری، مجموع کرسیهاي خود در سنا را به عدد 46 رساندند تا فاصلهاشان با دموکراتها که دارای 51 کرسی هستند، به پنج کرسی برسد که انتظار میرود در طی دو سال آینده و در پی تغییر و تحولات طبیعی ایجاد شده، این فاصله بین دو حزب سیاسی امریکا کمتر شود.
1) شاید پرسشی در اذهان خوانندگان محترم باشد که چرا دموکرات ها اکثریت خودشان را در مجلس سنا حفظ کرده اند ولی در مجلی نمایندگان از دست داده اند. دلیل آن این است که در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا پس از انتخاب سناتورها، براساس قرعه کشی، آنان به سه گروه تقسیم میشوند: گروه اول تنها دو سال در سنا حضور دارند و در انتخابات بعدی مجدداً شرکت کنند . گروه دوم به مدت ۴ سال، و نهایتاً گروه سوم ۶ سال درسنا خواهند ماند. بدین ترتیب هردو سال یکبار و در جریان انتخابات عمومی و یا میاندورهای ، یک سوم نمایندگان سنا نیز تغییر میکنند.بر این اساس در این انتخابات میان دوره ای تنها 37 کرسی از 100 کرسی سنا به رای گذاشته شده است و در این 37 کرسی اکثریت نصیب حزب جمهوری خواه شده است و چون اکثرین سنا در اختیار دموکرات بوده است تنها اتفاقی که افتاده کرسی های دموکرات ها از 57 کرسی به 51 و جمهوری خواهان از 41به 47 کرسی ارتقاء یافته است .
2) نحوه انتخابات نمایندگان سنای آمریکا
تا پیش از سال ۱۹۱۳، دو نماینده هر ایالت در سنا ، توسط مجالس قانونگذاری همان ایالت برگزیده میشدند . اما اصلاحیه هفدهم وظیفه انتخاب سناتورها را بطور مستقیم برعهده شهروندان قرار داد. با این تصمیم ، نقش و نفوذ مجالس ایالتی در شکل دهی به نهادهای فدرال، بویژه کنگره ایالات متحده کاهش یافت. ریاست سنا بر اساس قانون اساسی بر عهده معاون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکاست. این سمت تقریباً تشریفاتی است که درمراسم رسمی از جمله تشکیل جلسه کنگره بر دوش معاون رئیس جمهور گذاشته میشود. وی عمدتاً در جریان رای گیری در سنا حاضر نمیشود و تنها زمانی رای میدهد که آرای سناتورها به صورت مساوی تقسیم شده باشد. هرگاه در مجلس سنا، مصوبهای ۵۰ رای مثبت و ۵۰ رای منفی داشته باشد، معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس سنا رای خود را به صندوق میاندازد و به این شکل سرنوشت آن مصوبه را تعیین میکند. در غیاب معاون رئیس جمهور که اغلب در هنگام مذاکرات سنا حاضر نیست ، ارشدترین عضو حزب اکثریت، جلسات را اداره میکند. اصطلاحاً این شخص President Pro tempo نامیده میشود. درسنا نیز همانند مجلس نمایندگان ، رهبر اقلیت به عنوان رهبر اپوزیسیون شناخته میشود.
3) شکست اوباما و نارضایتی مردم از هر دو حزب...
مردم آمريكا كه از وضعيت كنوني حاكم بر اين كشور بشدت ناراضي هستند، با رأي دادن به جمهوريخواهان در حقيقت "نه " بزرگي به سياستهاي "باراك اوباما " رئيسجمهوري آمريكا و دموكراتها گفتند كه البته اين امر به هيچ عنوان به معناي رضايت آن ها از جمهوريخواهان نيست.
مردم آمريكا نميخواهند به اين وسيله اعلام كنند كه موافق جمهوريخواهان هستند، بلكه در حقيقت آن ها براي اعلام نارضايتي خود از عملكرد دموكراتها و بويژه اوباما، در نظام حاكم بر اين كشور كه صرفا نظامي شبيه به دموكراسي است، چارهاي جز انتخاب يكي از دو حزب "دموكرات " يا "جمهوريخواه " ندارند.
دولتمردان آمريكايي از هر دو حزب جمهوريخواه و دموكرات همواره تنها چيزي كه براي مردم كشورشان به ارمغان آوردهاند، باتلاقي از مشكلات و بحرانها از انواع گوناگون آن بوده است؛ مشكلاتي بسيار بزرگ از تشديد بحران اقتصادي، افزايش شديد بيكاران، بيخانمانها و كساني كه سرپناه خود را از دست دادهاند، گرفته تا بحرانهاي اجتماعي و امنيتي و افزايش ناامني در اين كشور و بسياري موارد ديگر چون هزينههاي بالاي دولتي، جنگهاي غيرقانوني در سراسر جهان و عواقب جبرانناپذير آن ها بر تمام جنبههاي زندگي مردم در آمريكا. اين مشكلات تنها به دوره حاكميت دموكراتها در اين كشور اختصاص ندارد، بلكه در زمان جمهوريخواهان نيز اين مشكلات وجود داشت و آن ها نيز نتوانسته بودند براي برطرف كردن آن ها راهحلي بيانديشند.
مردم آمريكا ديگر نه جمهوريخواهان را ميخواهند و نه دموكراتهارا...آمريكاييها از نظام حاكم در اين كشور خسته شدهاند اما اين بهاصطلاح دموكراسي كه دولتمردان آمريكايي مدعي هستند در آمريكا برقرار كردهاند، جاي هيچ انتخاب ديگري را براي مردم اين كشور باقي نگذاشته است. دموكراسي آمريكايي در حقيقت دموكراسي سرمايهداري است؛ دموكراسي كه به جاي اينكه به مردم حق انتخاب و مشاركت در تصميمات دولت را بدهد، تنها يك گزينه مقابل آنها گذاشته است و آن هم انتخاب سرمايهداراني است كه همگي خدمتگزاران نظام سرمايهداري آمريكا هستند. جالب است بدانید که اخیرا جمهوری خواهان برای جلب نظر مردم آمریکا برای شرکت در انتخابات و کسب آرای آنان برای حزب خود اقدام به حمایت از حزب "تيپارتي " كرده اند به همین دلیل این حزب توانست با كسب 2 كرسي در مجلس سنا به كنگره آمريكا راه يابد. "رند پاول " كانديداي حزب "تيپارتي " انتخابات مياندوره سال 2010 آمريكا در ايالت "كنتاكي " موفق شد بر رقباي خود پيروز شود و به اين ترتيب نخستين فرد از تيپارتي باشد كه مجلس سناي كنگره راه مييابد. حزب "تيپارتي " به دنبال روي كار آمدن اوباما و افزايش نارضايتيها در خصوص محقق نشدن وعدههايي كه وي در رقابتهاي انتخاباتي سال 2008 مطرح كرده بود، با تكيه بر اعتراضات مردمي در سال 2009 رسما فعاليت خود را آغاز كرد . شاید تاسیس این حزب در راستای این هدف باشد که اگر روزی مردم از احزاب بزرگ این کشور خسته و دل زده شدند حزبی باشد که می توانند با اآن نقش آبی قرمز بازی کنند و باز هم حکومت از دست احزاب فوق خارج نشود. به هر حال آرای مردم آمریکا نشان می دهد که دولت مردان آمریکا که با تحریم های همه جانبه خود به دنبال پروژه نارضایتی سازی ملت ایران از نظام و دولت بودند خود در این چاه ویل افتاده و اعتبار و مشروعیت خود را از دست داده اند و دولت ایران د رهمین تحریم ها با فعالیت های گسترده و تبدیل تحریم ها به فرصت ها توانسته است مشروعیت بیشتری نیز کسب کند و علاوه بر اعتبار داخلی در منطقه نیز بر قلوب مسلمانان حکومت نماید که نمونه آن را در لبنان ملاحظه کردیم .
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 04,مارس,2025